Document Type : Original Article
Author
Ankara Sosyal Bilimler Üniversitesi Sosyal ve Beşeri Bilimler Fakültesi Öğretim Üyesi
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Author [Persian]
در این مقاله سعی بر آن است تا در چهارچوب « معقولیت کیهانی» رابطه موجود بین فرهنگ کلام، لوگوس و حقوق را تحلیل کنیم. کلام معنایی است که با اصوات و حروف ایجاد می شود. به هر حال، صدا و حرف برای کلام بودن آن کافی نیست. وجود معنا نیز برای این امر لازم است. بنابراین کلامِ بی معنی، کلام نیست. از سوی دیگر « لوگوس »، هم به معنای سخن و هم به معنای منطق به کار می رود. بنابراین می توان گفت که منطق و گفتار در واقع یک چیز هستند. یعنی سخنی که معنا دارد سخنی منطقی است و در نتیجه دارای معنا و دلالت خواهد بود. رابطه بین منطق و معنا یک رابطه ضروری است. در واقع منطق به معنای سخنی قانونمند است. در حالی که کلمات و جملات منظم، جایی در ذهن طرف مقابل پیدا می کنند، صداهای نامنظم و بی معنی جایی در ذهن دیگری پیدا نمی کنند. این گفتار منطقی و منظم و در نتیجه معنادار است که می تواند در بین ذهن ها ارتباط ایجاد کند. به همین ترتیب می توان در رابطه انسان و انسان، رابطه انسان و جامعه و دولت و رابطه انسان با طبیعت از لوگوس و منطق سخن گفت و این وضعیت را به معنیِ قانون تعریف کرد. قاعده مند بودن رابطه انسان با انسان و محیط اطرافش، قانون است ولی اگر رابطه ها بدون قاعده باشد، هرج و مرج است. انعکاس و بازتاب کلام و لوگوس در خارج از ذهن نیز به معنیِ قانون است.
یکی دیگر از انعکاس ها و بازتاب های کلام و لوگوس در طبیعت، علم است. دو نوع علم وجود دارد. اولی لوگوس و دیگری منطق است. لوگوس علم عمل در طبیعت بوده و اکتشاف محور است. اما منطق، مثل ریاضیات و علوم دیجیتال بیشتر مبتنی بر تخیل ذهنی و اختراع محور است.. اولی، یعنی لوگوس حوزه علومی مانند زیست شناسی، فیزیولوژی، جامعه شناسی، روانشناسی، عصب شناسی است که به طبیعت و اشیاء می پردازد. دومی حوزه علوم فناوری مانند منطق، ریاضیات و کامپیوتر را که محصول علم ذهنی هستند، پوشش می دهد.
Keywords [Persian]